Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana
Antica PersiaGrecia

Guerra tra Iran e Atene Campagna di Dario

Guerra tra Iran e Atene
Guerra tra Iran e Atene

Durante la campagna di Dario nella terra degli Sciti in Europa, Istieo, il sovrano di Mileto, lo aiutò.. Sorvegliava il ponte galleggiante sul Danubio, costruito per ordine di Dario. Dopo essere tornato dalla terra degli Sciti, Dario andò a Sardi e invitò Istasio a ricompensarlo.. او از داريوش خواست سرزمين ميرکينوس را به او بدهد تا در آن شهری بسازد. داريوش او را به آرزويش رساند و او ساخت شهر را آغاز کرد.

اندکی بعد، مگابازوس نگرانی خود را از پيشرفت هيستيايوس آشکار کرد. Scrisse a Dario che se Istieo avesse costruito una città in quella terra boscosa e ricca di argento e avesse assunto mercenari greci, avrebbe potuto iniziare una ribellione.. Pertanto, Dario chiese a Istieo di accompagnarlo a Susa come suo principale consigliere. Portò anche Megabazus a Susa e Othanes divenne il comandante dell'esercito dell'Asia Minore al suo posto.

در اين هنگام اداره‌ی شهر سارد به آرتافرنه، برادر داريوش و اداره‌ی شهر ميلتوس به آريستاگوراس، داماد و پسرعموی هيستيايوس سپرده شد. آريستاگوراس می‌خواست بر جزيره‌ی ناکسوس و ديگر جزيره‌های سيکلاد در دريای اژه دست يابد. از اين رو، به نزد آرتافرنه رفت و به او گفت که دست يافتن به اين جزيره‌های آباد بسيار آسان است. Artaphrene, con il coordinamento di Dario, gli fornì un esercito sotto il comando di Megapat.

La campagna a Naxos non ebbe successo, perché Aristagora e Megapate si scontrarono. آريستاگوراس که هزينه‌ی بسياری برای اين لشکرکشی پرداخته بود و از بازخواست آرتافرنه می‌ترسيد، تصميم گرفت شورشی در ايونيا بر پا کند. او به اسپارت رفت و به کلئومِنِس گفت که پارس‌ها ثروت بسيار دارند و در نبرد به اندازه‌ی يونانی‌ها توانمند نيستند. با وجود اين سخنان فريبنده، شاه اسپارت از او خواست هرچه زودتر از آن شهر برود.
سپس آريستاگوراس به آتن رفت و در مجمع عمومی آن شهر سخنرانی کرد. او باز هم از سُستی ايرانيان در نبرد و انبوهی دارايی‌های آنان گفت. همچنين گفت که مردم ميلتوس، ريشه‌ی آتنی دارند و شايسته نيست که زير فرمان بيگانگان باشند. سرانجام او توانست با وعده‌های بسيار، مردم آتن را با خود همراه کند. به نظر می‌رسد چنان‌که هردودوت می‌گويد: «فريب دادن جمع آسان‌تر از فريب دادن فرد است.»

دو عامل ديگر نيز در شورش ايونيا نقش داشتند. Uno era l'ex sovrano di Atene, Ippia, che il popolo aveva cacciato dalla città, e parlò male degli Ateniesi ad Artafrene.. او به آرتافرنه گفته بود اگر بار ديگر فرمانروای آتن شود، آن شهر را برای هميشه به زير فرمان پارس‌ها خواهد بُرد. ديگری، هيستيايوس، پدر زن آريستاگوراس، بود که در شوش نزد داريوش به سر می‌بُرد. او با نوشتن نامه‌ای دامادش را به شورش تحريک کرد.
سرانجام آتنی‌ها بيست کشتی جنگی برای کمک به مردم ايونيا فرستادند. مردم اِرِتريا نيز همراهی کردند و پنج کشتی فرستادند. آن‌ها همراه با سپاه ميلتوس به فرماندهی برادر آريستاگوراس به شهر سارد، تختگاه ليديا، يورش بردند. آرتافرنه که در دژ شهر بود، در امان ماند اما برخی از کلبه‌های علفی و بام‌های گالی‌پوش در آتش سوختند. آتش به يکی از پرستشگاه‌های شهر نيز رسيد و همين باعث خشم مردم ليديا شد.

ليديايی‌ها و پارسيان سارد به ضدحمله دست زدند و يورشگران را از شهر بيرون راندند. آتنی‌ها از پشتيبانی آريستاگوراس دست کشيدند و به شهر خود بازگشتند. با اين همه، او به شورش جزيره‌ی قبرس و سرزمين‌های پيرامون آن کمک کرد. اين شورش‌ها پس از يک سال به دست سپاه اعزامی داريوش فرونشانده شد. با نزديک شدن سپاه داريوش به ميلتوس، آريستاگوراس گريخت و در يکی از شهرهای تراکيه کشته شد.
پس از فرونشاندن شورش ايونيا، داريوش سپاهی را به فرماندهی داتيس و پسر آرتافرنه به سوی يونان فرستاد. اين سپاه شهرهای ناکسوس و اِرِتريا را گشود و سپس به پيشنهاد هيپياس، فرمانروای پيشين شهر آتن، با کشتی به دشت ماراتون در شمال شرقی آتن نزديک شد. سپاه آتن و سپاه پارس در برابر هم صف‌آرايی کردند. سپاه پارس قلب سپاه آتن را در هم شکست اما به دليل مقاومت آتنی‌ها، به درون کشتی‌ها عقب‌نشينی کرد و بازگشت.
هرودوت در يک‌جا می‌گويد که حدود نيمی از فرماندهان آتنی در ماراتون کشته شدند و «چه بسيار فرزندان ديگر آتن و از برجسته‌ترين آنان که در اين جنگ کشته شدند». در جای ديگر می‌گويد که فقط 192 نفر از آتنی‌ها و حدود 6400 تن از سپاه پارس‌ کشته شدند. به‌راستی چگونه ممکن است از سپاه بيست هزار نفری پارس بيش از يک سوم آن‌ها اما از سپاه ده هزار نفری آتن فقط 192 نفر کشته شوند؟!

آريستاگوراس رفتاری شايسته‌ی تحسين نداشت، زيرا پس از آن که همه‌ی سرزمين ايونيا را دچار آشوب کرد و دست به عملياتی بزرگ زد، همين که رويدادها به ميل او پيش نرفت، درصدد فرار برآمد. تاريخ هرودوت، جلد پنجم

نويسنده: آقاي حسن سالاری از جزیره دانش

Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana

Shamshad Amiri Khorasani

Conoscere la storia e la cultura dell'Iran è come entrare in un mondo in cui non ci aspetta nulla tranne l'amore e l'onore e talvolta la tristezza, forse la nostra storia è immagazzinata nella memoria dei nostri geni in modo che possiamo usarla per espandere l'autocoscienza e l'autocoscienza . .

Articoli Correlati

sottoscrivi
Notificami
ospite

1 punto di vista -
Più recente
Più vecchio I più votati
Feedback in linea
Visualizza tutti i commenti
Mukhtar

سلام و درود.
در تصویر اگر دقت کنید می بینید که سربازان یونانی برهنه هستن و سربازان پارسی لباس دارند که این نشانه فرهنگ بالای ایرانیان در آن عصر می باشد.
Buona fortuna.

Pulsante per tornare all'inizio