Les Aryens ont migré d'Iran vers d'autres terres, pas de l'extérieur vers l'Iran !
La plupart des sources historiques, le peuple iranien considère aujourd'hui les survivants des Aryens qui ont migré des terres lointaines du nord vers le sud et la terre actuelle de l'Iran et ont détruit les peuples et civilisations autochtones de cette terre et les ont remplacés. ces migrations présentent de nombreuses différences d'ampleur. 3000 année à 5000 سال پيش؛ و خاستگاه اوليه اين مهاجرتها نيز با اختلافهايي زيادتر، در گستره وسيعي از غرب و شمال و مركز اروپا تا شرق آسيا، حوزه درياي بالتيك، شبهجزيره اسكانديناوي، دشتهاي شمال آسياي ميانه و قفقاز، سيبري و حتي قطب شمال ذكر شده است. Le large éventail de ces différences montre la paresse des théories et le manque de raisons et d'arguments pour cela..
La plupart des textes historiques contemporains ont terminé ces origines et cette grande migration avec seulement quelques phrases courtes, vagues et imprécises et ils n'ont pas introduit précisément ces origines de la migration et ne les ont pas discutées et analysées complètement et suffisamment.. Dans ces textes, il suffit souvent de dessiner une carte avec quelques grosses flèches, qui part des extrémités de la Sibérie et de la gauche et de la droite de la mer de Mazandaran jusqu'au milieu de l'Iran..
از آنجا كه ميدانيم مهاجرتهاي انساني و جابجايي تمدنها در طول تاريخ همواره به دليل دستيابي به «شرايط بهتر براي زندگي» بوده است، در دوران باستان اين «شرايط بهتر» بويژه عبارت از آب فراوانتر و خاك حاصلخيزتر بوده است. Si nous pouvons fournir des raisons pour l'hypothèse selon laquelle dans les temps anciens, les caractéristiques climatiques et le paysage naturel du plateau iranien étaient plus appropriés qu'aujourd'hui ; Et d'autre part, il devrait être clair que les caractéristiques météorologiques dans les terres du nord de l'Iran étaient plus inadaptées qu'aujourd'hui et même dans les temps anciens ; Nous pouvons douter de la grande migration des Aryens vers l'Iran d'aujourd'hui et même évoquer la possibilité de migrations de l'Iran vers d'autres parties du monde..
از آنجا كه رشد و ازدياد جمعيت همواره در زيستبومهاي مناسب و سازگار با انسان رخ داده است، بعيد به نظر ميرسد كه جوامع كهن، سرزمينِ با اقليم مناسب و معتدل ايران را ناديده گرفته و در سرزمينهاي هميشه سرد و يخبندان سيبري، روزگار بسر برده و پس از آن متوجه ايران شده باشند. و همچنين ميدانيم كه در تحقيقات ميداني نيز سكونتگاههايي نيز در آن مناطق پيدا نشده است.
Dans ce discours, nous traiterons de l'hypothèse que les Iraniens ou les Aryens n'ont pas migré "vers l'Iran", mais ces Aryens font partie des peuples autochtones vivant en Iran qui ont migré "en Iran" et "depuis l'Iran" et ont été dispersés..شواهد باستانزمينشناسي ميدانيم كه آخرين دوره يخبندان در كره زمين، در حدود 14000 سال پيش آغاز شده و در حدود 10000 سال پيش پايان يافته است. Les périodes glaciaires provoquent la création de grands et vastes glaciers dans les pôles et les montagnes élevées, et dans les terres des latitudes moyennes, y compris l'Iran, sous forme de périodes pluvieuses et inter-pluviques.. دورههاي باراني همزمان با دورههاي بينيخچـالي و دورههاي بينبـاراني همزمان با دورههاي يخچالي ديده شدهاند.
رسوبهاي چالههاي داخلي نشان ميدهد كه ايران در دورههاي گرم بينيخچالي شاهد بارندگيهاي شديدي بوده كه موجب برقراري شرايط آبوهوايي مرطوب و گسترش جنگلها در نجد ايران شده و در دورههاي سرد يخچالي به استقبال شرايط آبوهوايي سرد و خشك ميرفته است.
بدين ترتيب در حدود 10000 سال پيش، با پايان يافتن آخرين دوره يخبندان، شرايط آبوهوايي گرم و مرطوب در ايران آغاز ميشود. شواهد باستانزمينشناسي نشان ميدهد كه با آغاز دوره گرم و مرطوب و عقبنشيني يخچالها به سوي شمال، به مرور بر ميزان بارندگيها افزوده ميشود. بطوريكه در حدود 6000 année à 5500 سال پيش به حداكثر خود كه 4 jusqu'à ce que le 5 برابر ميزان متوسط امروزي بوده است، ميرسد. متعاقب آن آب درياچههاي داخلي بالا ميآيد و به بالاترين سطح خود ميرسد و تمامي چالهها، كويرها، درهها و آبراههها پر از آب ميشوند. اين دورهاي است كه در اساطير ملل مختلف با نامهاي گوناگون و از جمله توفان عصر جمشيد و توفان نوح ياد شده است.افزايش بارندگي و طغيان رودخانهها يكبار ديگر در حدود 4500 سال پيش شدت ميگيرد، اما بزودي بارندگيها پايان يافته و در حدود 4000 سال پيش خشكسالي و دوره گرم و خشكي آغاز ميشود كه در 3800 سال پيش به اوج خود ميرسد و همانطور كه پس از اين خواهيم ديد، اين زمان مصادف با جابجايي بزرگ تمدنها در فلات ايران و افول و خاموشي بسياري از سكونتگاهها و شهرها و روستاهاي باستاني ايران است.
آبوهواي گرم و مرطوب دوران ميان 10000 jusqu'à ce que le 4000 سال پيش، پوشش گياهي غني و جنگلهاي متراكم و انبوهي را در سرزمين ايران و حتي در صحاري امروزي خشك و بيآب و علف ترتيب داده بوده است. À cette époque, l'expansion des forêts et le recul des déserts chauds avaient formé une terre verte et feu dans le Grand Iran, et les plaines du nord de l'Afghanistan d'aujourd'hui étaient de vastes savanes. (Forêts minces) و علفزارهاي مرطوب پوشيده بوده است.فراواني دار و درخت در شمال افغانستان و بخصوص بخش غربي آن كه بادغيس (در اوستا «وَئيتيگَئِس») خوانده ميشود, در متن پهلوي بندهش گزارش شده است: “واتگيسان جايي است پر از دار و پر از درخت”. اين وضعيت اقليمي شمال افغانستان در متون تاريخي عصرهاي ميانه نيز آمده است؛ مسعودي در مروجالذهب از بلخ زيبا با آب و درخت و چمنزارهاي فراوان، ياد ميكند؛ واعظ بلخي در فضائل بلخ از صد هزار درخت بلخ نام ميبرد؛ نظامي عروضي از قول شهريار ساماني آنجا را به جهت خرمي و سرسبزي از بهشت برتر ميداند؛ و فريه سياح، مراتع بادغيس را بهترين مراتع تمام آسيا ميداند. Aujourd'hui, de grandes parties de Badghis et de Balkh sont constituées de déserts secs et de sables mouvants.. اين شنهاي روان و بيابانهاي سوزان بويژه در پيرامون كرمان و سيستان با گستردگي هر چه بيشتر ديده ميشوند؛ در حاليكه در متون تاريخي دو هزار سال پيش به جنگلها و چمنزارهايي در اين نواحي اشاره شده است.در اين زمان سرزمين ايران داراي مراتع بسيار غني و زيستگاههاي انبوه حيات وحش بوده است.
در اين منطقه بركهها، آبگيرها و تالابهاي طبيعي با آب شيرين كه محل زيست انواع آبزيان و پرندگان بوده و همچنين جنگلهاي وسيع و نيزارهاي متراكم وجود داشته است.بنابر دادههاي بخشهاي بالا در فاصله 10000 jusqu'à ce que le 4000 سال پيش، آبوهواي گرم و باراني در سراسر فلات ايران حكمفرما بوده است كه علاوه بر آن سطح زمين و رودها و همچنين مصب رودها پايينتر از امروز و سطح درياچهها و آبگيرها بالاتر از سطح امروزي آنها بوده و در نتيجه همه چالههاي داخلي، سرزمينهاي پست كنار درياچهها، درهها، كويرها و رودهاي خشك امروزي از آب فراوان و شيرين برخوردار بودهاند و در سراسر ايران اقليمي سرسبز با مراتع پهناور و فرآوردههاي گياهي و جانوري غني وجود داشته و شرايط مناسبي براي زندگاني انساني مهيا بوده است.شواهد باستانشناسي شرايط آبوهوايي گرم و مرطوب در مابين 10000 jusqu'à ce que le 4000 سال پيش را يافتهها و نشانههاي باستانشناختي نيز تأييد ميكند. از سويي بخش بزرگي از تپههاي باستاني و سكونتگاههاي كهن ايران از نظر زماني به همين دوره 6000 ساله گرم و پر باران تعلق دارند و همه آنها در كنار كويرهاي شورهزار، رودهاي خشك و مناطق بيآب و علف پراكندهاند كه اين نشان از شرايط بهتر آبوهوايي در زمان شكلگيري و دوام آن تمدنها دارد.
استقرار اين تمدنها در كنار چالهها و كويرهاي خشك و نمكزار، نشانه وجود آب فراوان و شيرين در آنها بوده است و خشكرودهاي امروزي مجاور تپهها، آب كافي و زلال اهالي شهر يا روستا را تأمين ميكرده است.
درود و سپاس،خواهشا. منبع ها را نیز بنویسید، در گوگل در باره ی یک ژنتیک شناس ایرانی خواندم که اثبات کرده بود همه ی ایرانی عا هم نژاد. وغیر آریایی اند، لطفا بررسی کنید
شما اصلا نوشتار را خوانده اید که می گویید منبع؟ منبع در داخل نوشته ذکر شده
خیر چنین زنتیک شناس ایرانی که گفته باشد ایرانی ها آریایی نیستند وجود ندارد