((Iraniens)) اثری شاعرانه و تخیلی و صد البته سرشار از دروغ در سبک نمایشنامه تراژدی است که توسط آیسخولوس (Achille) در سال ۴۷۲ پیش از میلاد در آتن نوشته شد. le jeu ((Iraniens)) داستان یورش خشایارشای بزرگ به یونان را گزارش میکند. بر اساس این نمایشنامه، شاهنشاه نیرومند هخامنشی خدایان را فرا میخواند تا با همکاری آنان یونان را نابود کند. چندی پس از این نمایشنامه، هرودوت خبیث پلید دروغگو تاریخ دروغین خود را بر پایه جنگ های ایران و یونان با حمایت دولت آتن، سامان می‌دهد.
![200px-Afnan_perses_recto[1]](https://parsiandej.ir/fr/ahura/2013/12/200px-Afnan_perses_recto1.jpg)
در این نوشتار که به خواست اهورامزدا دنباله دار خواهد بود می خواهم بخش هایی از نوشته های آشیل را برایتان بازگو کنم. امپراطوری پارس آنقدر شکوهمند و پادشاهان پارس آنقدر نیرومند و پارسا بودند که حتی کسی مانند آشیل که از ایرانیان بویژه خشایارشای بزرگ بسیار بیزار و نسبت به او بسیار بیرحم بوده است نتوانسته است همه چیز را به دروغ بکشاند و نتوانسته است همه روح یونانیگری و تبلیغات آتنی را در نوشته هایش بدمد و ما می خواهیم این شکوه و عظمت را از زبان خودشان بازگو کنیم.
Éloge de l'Achéménide Darius le Grand dans la pièce iranienne Achille:
![200px-Kermanshah-bisotoun_inscription[1]](https://parsiandej.ir/fr/ahura/2013/11/200px-Kermanshah-bisotoun_inscription1.jpg)
– Darius, ce défunt roi, le roi qui était l'égal des dieux, entend-il mes paroles ?
– Entend-il mes lamentations et mes gloires, dans lesquelles s'accumulent toutes mes peines et mes souffrances, dans sa propre langue, qui est claire et familière à ses oreilles ?
– Je crie à haute voix les misères et les souffrances sans fin qui se sont accumulées dans mon âme, entend-il mon cri du fond des ténèbres ?
– Ô terre, Ô esprits des enfers, que cet être divin et glorieux, ce dieu qui est né à Suse et que les Iraniens vénèrent, sorte de vous.
– Que celui que la terre d'Iran n'a jamais vu comme lui retourne au pays de la lumière.
– Parce que cet homme nous est cher et que l'âme et les rivages qui l'entourent nous sont chers.
– Ô dieux des enfers, ô Aidoneus, que Darius retourne dans son palais.
– Les Iraniens ont dit qu'il était plein de Dieu et a guidé son navire avec l'inspiration de Dieu.
– Roi, vieux roi, reviens parmi nous, parais au-dessus de la terre qui recouvre ta tombe.
– پا و پاپوش زرین خود را بر این سنگ بگذار و به ما بار دیگر اجازه بده تا به تاج شاهی ات بنگریم.
– Reviens, oh reviens, Darius, père parfait…
– Pardon ! A cette époque où le vieux roi, le roi puissant, le roi invincible et parfait, le divin Darius, régnait sur cette terre, comme la vie était belle et grande dans nos villes paisibles.…
le jeu ((Iraniens)) نوشته آشیل یونانی ، بیت های 630 jusqu'à ce que le 670 Et 850 jusqu'à ce que le 865
ببخشید یه سوال بی ربطی نسبت به موضوع داشتم. سد سیوند که از سال 71 در نزدیکی تخت جمشید دار شروع به ساهتش کردن( کلی از اثار باستانی و هویت تاریخی مارو نابود میکنه).هنوز داره ساخته میشه؟ کسی اعتراضی بهش نکرده هیچ جلوگیری ازش به عمل نیومده. هیچ کاری نمیشه کرد جلوی ساختش رو گرفت؟
حسین جان بدبختانه باید بگم ساخت سد سیوند نه تنها به پایان رسیده بلکه آبگیری هم شده. نوروز امسال خود من به یکی از بزرگترین آرزوهام که دیدن پاسارگاد و تخت جمشید و آرامگاه کوروش بزرگ و نقش رستم بود رسیدم.بالاخره بعد از مدتها آرزومندی تونستم به شیراز برم و این بناهای شکوهمند رو از نزدیک ببینم و به خودم ببالم و درراه پاسارگاد بودم که از کنار سد سیوند گذشتم و همون موقع پر از آب بود.اهورمزدا حامی این سرزمین باشد.
یعنی کلی اثار باستانی نابود شد رفت این جماعت چه فکری کردن این کار رو کردن تو اون محل کلی از اثار باستانی از دوره ی پارینه سنگ و نو سنگی و عیلامی و هخامنسی و اشکانی و ساسانیایان و اوایل دوره ی اسلامی بوده و طبق براوردها برای بررسی تمام مناطق حداقل چهار سال وقت لازمه اصلا این دوره ها هیچ تخت جمشید و ارامگاه کوروش کبیر تو چهار کیلومتری این سد هستن و اون زمین مستعد جذب ابه و زمین تخت جمشید سست میشه و میتونه تخت جمشید رو زبانم لال بمیرم و اون روز رو نمینم ویرانه میشه. غیرت ایرانی کجا رفته همه چیزمونو گرفتن فقط تخت جمشید مونده بود. یعنی اینقدر بی سر وصدا سد رو ساختن و رفتن و هیچ فکری نکردن و هیچ کسی هم خبردار نشد . اگه غیرتی از مردم ایران باقی مونده بود باید همه میرفتیم توی سد بست نشینی میکردیم و جلوی ساخت این سد رو میگرفتیم. من خودم سال پیش این موضوع رو فهمیدم و گفتم مطمنا غیرت مردم جلوی ساخت سد رو میگیره ولی انگار تمام مردم حزب باد شدن و به سمتی میرن که منافعشون باشه.
ای کاش سن بیشتر و وقتی کافی و توانایی اینرو داشتم و میتونستم حداقل برای یکبار هم که شده برای ساخت این سد اعتراض میکردم من که نمیدونم روز حساب چطور سرمو جلوی کوروش بزرگ و داریوش بزرگ بلند کنم……………….. .
به قول امریکا و ژاپن که موقع ساخت این سد به مسولان ما گفتن اگه این تنگه ی بلاغی رو داشتیم کل درامد نفتی ایران رو تو یکماه به دست میاوردیم.
فقط میتونم بگم لعنت بر کسی یا کسانی که باعث ساخت سد سیوند شدند اینها خیانتکاران به ملت بودند.
چه بگویم که ناگفتنم بهتر است.اهورمزدا این سرزمین پارس را از سپاه دشمن ، از بد سالی و از دیو دروغ بپاید…
درود دان عزیز
چندی بس زیاد بود که هیچ نوشتاری اینگونه توجه من را به این شکل جلب نکرده بود
بسسیار لذت بردم
مشتاقانه منتظر قسمت بعدی هستم
نمایشنامه ایرانیان زمان زیادی است که ذهن مرا مشغول کرده بود، وقتی عنوان نوشتار شما را دیدم بسیار خشنود شدم
درود بر شمشاد امیری خراسانی از مهر شما سپاسگزارم و خوشحالم که خوشنود شدید.حتما بخش های بعدی را منتشر خواهم نمود.