Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne
Antiquités et valeurs historiquesPerse antiqueRègle achéménideLe Grand Cyrus (Cyrus)

Parse ou Persepolis, la ville la plus riche sous le soleil(Ne manquez pas cet article)

پارسه یا تخت جمشید ، گوهر معماری جهان باستان.
پارسه یا تخت جمشید ، گوهر معماری جهان باستان.

اینجا روزی غنی ترین شهر زیر آفتاب بوده است. ولی آتش سوزی مهیب Alexandre ، زمین لرزه های مکرر ، باد و باران و زمان در گذر ، عظمت و شکوه دیرین آن را از بین برده است. با این حال امروز با استفاده از نظریات جدید باستان شناسی و بکارگیری فن آوری نوین و نیروی تخیل شرایط مناسبی فراهم شده است تا بتوانیم جلوه ای از شکوه و زیبایی آن را بازآفرینی کنیم. بدین ترتیب شاید بتوان فهمید که چرا پارسه روزگاری غنی ترین شهر زیر آفتاب بوده است. ایران هخامنشی جایگاه مهمی در میان تمدن های بزرگ دنیای باستان دارد. دویست سال پیش از اینکه Alexandre پلید چشم به جهان بگشاید ، ایرانیان بزرگترین امپراطوری جهان آن زمان را برپا کردند.

Dans l'année 550 پیش از میلاد مسیح Le Grand Cyrus که شهریار یکی از قبایل پارس بود با هم پیمان ساختن اقوام آریایی تبار Pars و ماد بنیان امپراطوری منحصر به فردی را گذاشت که بر اساس الگویی از پذیرش و احترام به فرهنگ ها و آیین های دیگر بنا شد.

Cyrus le Grand

تا جایی که تورات ، Le Grand Cyrus را ناجی یهودیان از اسارت بابلیان می داند و گزنفون مورخ grec تبار از او به منزله مردی با درایت ، بی ریا و اهل راستی که همگان را مجذوب خویش می ساخت ، نام برده است.

در دنیای باستان Le Grand Cyrus بدلیل علاقه اش به سرسبزی و خرمی شهرت داشت. کاوش های اخیر در پاسارگاد ، پایتخت حکومت Le Grand Cyrus و کشف کانال های آبیاری باغ های وسیع او نشانگر این شهرت است.

پردیس-یا-Paradis[1]

باغ های Le Grand Cyrus ، پردیس ، یعنی محل شکوفایی زندگی و جایی که آب مایه حیات است نامیده شده است.

از واژه پارسی ((Paris)) است که واژه ((پارادایس)) به معنی بهشت وارد زبان انگلیسی شده است.پس از Le Grand Cyrus ، Darius le Grand ، امپراطوری هخامنشی را به اوج قدرت و وسعت خود رسانید.

Darius le Grand

cette Empire از یکسو از هند تا مرزهای Grèce و از سویی دیگر از مصر تا جنوب روسیه امروزی گسترش داشت. برای اداره این سرزمین پهناور که 28 ملت گوناگون را در بر می گرفت ، اقدامات بی نظیری انجام شده است. شاهان هخامنشی به جای یک پایتخت دارای 4 پایتخت بودند که در طول سال در آنها اقامت می کردند . پایتخت ها در چهار مرکز اصلی تمدن های باستانی آن روز بنا شده اند. بابل ، شوش ، هگمتانه (Akbatan) و بالاخره پارسه یا تخت جمشید.

تخت جمشید جایی است که نام اصلی آن پارسه بوده است.در دوره هخامنشی نام پارسه رایج بوده که در کتیبه ها نیز آمده که از هزار سال پیش به نام تخت جمشید مرسوم شده است.

پارسه یا تخت جمشید در سال 518 پیش از میلاد مسیح بنیان نهاده شد. ابتدا در دامنه کوه مهر با چیدن قطعات عظیم سنگ در کنار هم زمین تختی به وسعت 125 هزار متر مربع که به صفه مشهور شده شکل داده شد. سپس کار ساخت کاخ های مجلل و تالار های پرشکوه آن در زمان داریوش بزرگ آغاز شد و طی 50 سال توسط جانشینان او یعنی خشایارشا و اردشیر یکم هخامنشی ادامه یافت و تکمیل گردید.

نمای کلی ارگ

ولی شاید مهم ترین پرسش برای همگان این باشد که این مجموعه عظیم در دوران هخامنشی چه جایگاهی داشته و اهمیت آن در چه بوده است؟

نشانه های لازم برای پاسخ به این پرسش بر روی دیوار ها و راه پله های تخت جمشید کنده کاری شده است. پارسه مرکز برگزاری مهم ترین جشن ها و آیین های امپراطوری جهانی ایران ont été. هرساله در آغاز سال یعنی اول فروردین ماه نمایندگان و فرستادگان ساتراپی ها ( ایالت های) مختلف امپراطوری که Dariush بنیان گذاشته بود در اینجا گرد هم می آمدند. آنان با خود هدایا و پیشکش های گوناگونی داشتند همچون انواع زیور آلات ارزشمند ، جام های طلایی و حیوانات گوناگون. De Les Grecs و مصریان گرفته تا بابلیان و هندی ها همه حضور داشتند.

هدیه آورنده افریقایی ( اهل لیبی) با خود عاج فیل و حیوانی شبیه به زرافه موسوم به اوکاپی را نیز بدنبال می کشد. دو هدیه جذاب و کم نظیر از جنوبی ترین ایالات امپراطوری.
هدیه آورنده افریقایی ( اهل لیبی) با خود عاج فیل و حیوانی شبیه به زرافه موسوم به اوکاپی را نیز بدنبال می کشد. دو هدیه جذاب و کم نظیر از جنوبی ترین ایالات امپراطوری.
نمایندگان باختر که از بلخ آمده اند با خود جام های بسیار با ارزش طلایی آورده اند.
نمایندگان باختر که از بلخ آمده اند با خود جام های بسیار با ارزش طلایی آورده اند.

جام طلایی

این طره های بارز مو که در نگاره می بینید که از پشت گوشهای این مردان آویزان است نشان می دهد که آنها اهل لیدی هستند و یکی از این مردان در حال حمل یک بازوبند زیباست.
این طره های بارز مو که در نگاره می بینید که از پشت گوشهای این مردان آویزان است نشان می دهد که آنها اهل لیدی هستند و یکی از این مردان در حال حمل یک بازوبند زیباست.
هدیه آورندگان
هدیه آورندگان
بازوبند طلا
بازوبند طلا

گزنفون در کتاب خود آناباسیس ، خبر می دهد که بازوبند از جمله هدایایی است که در دربار ایران بوده است.

در طول اعصار پارچه های رنگارنگ و فرش های زیبا در زندگی روزمره ایرانیان از ارزش بالایی برخوردار بوده است.

(بزرگترین قالی جهان با مساحت تقریبی 5000 متر مربع بافته دست ایرانیان است.)

در حکاکی های تخت جمشید می توانیم شاهد نمایندگان بابل باشیم که همراه با هدایایی دیگر پارچه هایی از جنس پشم را با خود حمل می کنند.

هیئت بابلی ها
هیئت بابلی ها
هدیه آورندگان
هدیه آورندگان

پارچه پشمی موزه آرمیتاژ
پارچه ای که در نگاره می بینید با نقش مایه های پارسی که در موزه آرمیتاژ در سن پترزبورگ روسیه نگهداری می شود همراه با قالی مشهور پازیریک زیر توده های عظیم برف های سیبری یافت شده است.
قالی پازیریک
قالی پازیریک
نمایندگان ایونی
نقوش زیر نشان دهنده هدیه آورندگان ایالات ایونی (Grèce) است که آمده اند تا پیشکش های خود را تقدیم پادشاه کنند.

به راستی که صحنه باشکوهی بوده است. نمایندگان سراسر امپراطوری می آمدند تا هدایای خود را با احترام تقدیم پادشاه کنند. هرگروه بوسیله یک نجیب زاده پارسی یا مادی هدایت می شدند تا بحضور پادشاه برسند و هدایای خود را تقدیم کنند.

نجیب-زادگان-پارسی-یا-مادی1
نجیب-زادگان-پارسی-یا-مادی1

سپس جشن نوروز و مراسم سال نو آغاز می شد که آن را با نمادی از درآویختن شیر با گاو نمایش می دادند. چنین بود تخت جمشید.

mehromah[1]

بنابراین تخت جمشید یک پایتخت سیاسی یا نظامی نبوده ، بلکه کانون برپایی مهم ترین مراسم آیینی و جشن های هخامنشیان به شمار می رفته است. در اینجا نمایندگان 28 ساتراپی یا ایالات تابع امپراطوری از دور ترین نقاط گیتی دور هم جمع می شدند تا در حضور پادشاه بزرگترین اعیاد همچون Norouz را جشن بگیرند. هدیه آورندگان و نمایندگان عالی مقام می بایست با تشریفات خاص آرام آرام از مسیر ویژه ای وارد این مجموعه باشکوه گردند. هرکس که اجازه می یافت تا از پلکان ورودی تخت جمشید وارد آن شود ، کاملا مات و مبهوت می گشت.هدیه آورندگان در حالی که یک دشت خرم را پشت سر می گذاشتند به صفه عظیمی که بیش از 14 متر از سطح زمین ارتفاع داشت وارد می شدند. صفه خارق العاده پر از کاخ های متعدد و زیبا. برای رسیدن به این کاخ ها ابتدا وارد تالار انتظار یا دروازه ملل می شدند

Porte de toutes les nations

پیکره سنگی دو گاو عظیم در محل ورودی به میهمانان یاداوری می کرد که در آستانه ورود به قلب تمدن عظیم achéménide هستند.هر کس که اجازه ورود به این تالار را می یافت در اینجا مردمانی را می دید از نژاد ها ی گوناگون که به زبان های مختلف صحبت می کنند و بر روی سکو هایی که دور تا دور تالار قرار داشت به انتظار اجازه ورود نشسته اند. از اینجا نمایندگان ملل مختلف می بایست وارد تالار بارعام می شدند.

Persépolis

هیئت ها و نمایندگان عالی مقام که از سرتاسر امپراطوری هخامنشی به تخت جمشید آمده بوده اند توسط بزرگان پارسی یا مادی برای شرکت در مراسم بارعام به سوی کاخ آپادانا هدایت می شدند. پس از گذشتن از یک حیاط وسیع سلطنتی ، میهمانان بلند مرتبه باشکوه ترین کاخ تخت جمشید یعنی آپادانا را پیش روی خود می دیدند.

Persépolis

هرکس که از پلکان آپادانا بالا می آمد بسیار تحت تاثیر عظمت و زیبایی آن قرار می گرفت. در این کاخ با ستون هایی که هرکدام 20 متر ارتفاع داشتند روبرو می شد و قلبش تند تر و تند تر می زد.

Persépolis

سپس با عبور از درب های عظیم چوبی که با ورقه های طلا و نقره مزین شده بودند و هر کدام 18 متر ارتفاع داشتند وارد تالار آپادانا می شدند.

Persépolis

میهمانان در درون کاخ شاهد فضایی افسانه ای و با شکوه بودند. فرش هایی رنگارنگ سرتاسر تالار را پوشانده بودند. تزئینات دیوارها به شکوه کاخ افزوده بودند. در بالا سقف عظیمی وجود داشت که به سبکی زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده است و بالاخره در انتهای تالار پادشاه بر روی اورنگ شاهی نشسته است در حالی که مراسم بارعام شروع شده است.

فضای زیبا و با شکوه تالار آپادانا آشکارا همگان را به حیرت وا می داشت. ولی شاید جالبتر از همه اینها سرستون های کاخ آپادانا باشد که با دیگر سرستو نهای تخت جمشید تفاوت دارند چرا که این سرستون های عظیم سنگی به شکل دو شیر غران پشت به هم می باشند.

C2A2RCAV0DG5WCALOTZ8JCAZDNNB2CAX6IH0MCAQ0OJ5VCA5CB077CAKSPZMVCA6EA80XCAVRK4QSCAL0PDCHCAC2YTSECASDMLJ4CAEG8MVLCABAF5TWCAZDXD5MCAP5WBGMCAZA1TWSCAX079M9CAW2F70M

پادشاهان هخامنشی با پذیرش هدایا در تخت جمشید ، وفاداری رعایای خویش را مورد تایید قرار می دادند. از دانوب تا حبشه (لیبی) و از حبشه تا رود سند زیر فرمان یک دولت و زیر یک قانون در آمده و این قانونمندی باعث شده است که فرهنگ های مختلف اجازه رشد پیدا کنند و یک مملکت آباد به مدت دویست سال با نهایت سرافرازی کارو کوشش می کردند و فرهنگ خود را می پروراندند.

برای اداره این سرزمین پهناور اقدامات بی نظیری انجام شده بودند.

گوید داریوش شاه : و من دستور دادم این ترعه را حفر نمایند تا رود نیل که در مصر جاریست با دریایی که در پارس است مرتبط گردد.(فرمان حفر کانال سوئز)

121 122

از این مهم تر ایجاد راه شاهی به طول 2600 کیلومتر بود که شوش را به ساردیس در نزدیکی سواحل مدیترانه متصل می ساخت. در طول این بزرگراه ایستگاه

ها و استراحت گاه های خاصی نیز احداث شده بود که امر بازرگانی و همچنین ایجاد ارتباط و رساندن نامه ها را سرعت خارق العاده ای می بخشید. چاپار های تند رو در این ایستگاه ها اسب های خود را عوض می کردند و با اسبانی تازه نفس ، با سرعت و در اسرع وقت پیام ها و نمامه ها را به مقصد می رساندند. این شبکه ارتباطی در واقع نخستین شکل پست سریع السیر در جهان بود. همچنین در زمان Darius le Grand بود که برای نخستین بار یک نظام توزین استاندارد به کار گرفته شد و خط میخی پارسی باستان اختراع گردید.همزمان سکه های طلا و نقره نیز ضرب گردید و در سراسر امپراطوری به کار گرفته شد. اما بزرگترین دستاورد Achéménides نوع امپراطوری و حکومت ایشان بود چراکه نخستین امپراطوری در جهان بود که بر شالوده همزیستس و احترام به سایر فرهنگ ها و مذاهب بنیان گذاشته شد.

وسعت نظر Achéménides در رابطه با تحمل مذاهب و فرهنگ های دیگربسیار جالب توجه است. ایشان با آنکه خود Zoroastrien بودند نه تنها به عقاید مردم دیگر احترام می گذاشتند که حتی یاریشان نیز می کردند. ما همه می دانیم که چگونه Le Grand Cyrus یهودیان را از اسارت بابلیان آزاد کرد تا به سرزمین خود در فلسطین بازگردند و لی قضیه به همین یک نمونه محدود نمی شود چراکه تاریخ به ما می گوید که بعد ها عزرا و نهامایا بعنوان نمایندگان پادشاه ماموریت یافتند تا بر عملیات بازسازی معبد یهودیان نظارت کنند.بدرود فرزندان ایران

Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne Rokhshai, le premier assistant de l'intelligence artificielle iranienne

Shamshad Amiri Khorasani

Connaître l'histoire et la culture de l'Iran, c'est comme entrer dans un monde où rien ne nous attend sauf l'amour et l'honneur et parfois la tristesse, peut-être que notre histoire est stockée dans la mémoire de nos gènes afin que nous puissions l'utiliser pour développer la conscience de soi et la conscience de soi . .

Articles similaires

S’abonner
Notifier de
invité

12 commentaires
Le plus récent
Le plus ancien Les plus votés
Commentaires en ligne
Voir tous les commentaires
Spécial Mohammad Mateen

خیلی عالی بود اما این که متن مستند شکوه تخت جمشبد هستش

à jour

سلام همیشه باخودم میگم که این بناهای فوق باشکوه که نمود واقعی جهان بینی بین المللی پارسیان بوده رو به هیچ وجه خوب باز سازی نکردند (بازسازی کامپیوتری) ازونجایی که من کارم اینه حتما یک روزی این بنای با شکوه رو بصورت تصاویری واقعی بازسازی میکنم . واقعا خنده داره مثلا یونانیا ندونن اکروپلیس واقعا چجوری بوده . اما خیلی از ماها هنوز نمیدونیم که واقعا چه بزرگی داشته و از روی این بناها میشه خیلی اطلاعات بدست اورد. و باز هم تاسف به این دلیل که ما خودمون تیشه به ریشه خودمون میزنیم.

persan

سلام.,وقتی بچه های ما به پاسارگاد میگن فردوسی و تخت جمشید مشتی سنگ شکسته میدانند.به دلیل نبود اموزش .فیلم یا سریال و حتی داستان چرا باید از ساختن فیلم 300 ناراحت بشیم

hossein

وقتی این شکوه و عظمت رو میبینم نمیدونم چطوری میشه توصیفش کرد.ارزومه یه روزی تخت جمشید رو کاملا سالم ببینم.
وقتی یاد حرف ریس جمهور شوروی سابق میفتم که میگفتدرسرزمین من خورشید هیچگاه غروب نمیکنهخندم میگیره میگم اگه امپراطوری ایران سرپا بود چی میخواست بگه با حرف نمیشه عظمت این امپراطوری رو توصیف کرد.

Promis

Oui…….!

Ali

بی نظیر بود تحت تاثیر قرار گرفتم در واقع ایالات متحده ایران بوده ایم .هزاران درود نثار شما دوست خوبم

دان

درود بر شماعلی جان بله ایالت متحده ایران یا بهتر بگیم امپراطوری شکوهمند ایران زمین.سپاسگزارم

Faucon

من به هیچ وجه آدم احساساتی نیستم ولی وقتی به آخر نوشته رسیدم داشت اشک از چشمام میومد
فقط یکلام! Bravo

دان

درود سپاسگزارم شاهین جان این نوشتار فقط گوشه ای از شکوه ایران باستان رو نشون میده.خود من هم هنگامی که این نوشتار را آماده می کردم زمانی که در خیالم داشتم وارد کاخ آپادانا می شدم و پس از دیدن شکوه کاخ هنگامی که نگاهم به پادشاه افتاد که روی اورنگ پادشاهی نشسته اشکم جاری شد. خوشحالم که خوشتون اومده بازهم سپاسگزارم

دان

درود شمشاد جان سپاسگزارم.خوشحالم که شما رو خوشنود میبینم

Bouton retour en haut de la page