Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana
Antichità e valori storiciAntica PersiaDominio achemenideIl Grande Ciro (Ciro)

Risposta alle esagerazioni su Persepoli e Pasargad

سخنانِ نسنجیده و پاسخ هایِ سنجیده

۳۸۰۳۱۴_۳۴۲

lo scrittore : جناب اقای یاغش کاظمی استاد دانشگاه

Fonte: وبلاگ آقای یاغش کاظمی

مروری بر ادعا های نادرست پیرامون تخت جمشید و پاسارگاد

نگارنده ی “Da questa Avesta” Decise di soppesare il discorso smisurato con la scala delle critiche: سخنی با عنوانِ «تاریخ سازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی به نام تخت جمشید» که توسط آقایِفضل الله موحددر پایگاهِ تحلیلیِ تبیینی “prova” È stato pubblicato.

البته با مطالعه گفته های اقای موحد مشخص میشود که او در واقع در حال بازگویی سناریو های ساخته شده توسط ناصر پورپیرار است.

آقای ِموحد” Secondo lui, ci ha provato "Con ragionamentosufficiente mostrare "Come esperti storici inviati dall'universitàl'ovest (Università di Chicago) Con falsi e bugieی تاریخ پیش از اسلام ایران و دست کاری و فریب در ابنیهی تخت جمشید و ساختن داستانهای خیالی دربارهی آن زمینههای فریب قسمتی از جامعه را فراهم آوردهاند تا با استفاده از آن زمینههای تفرقه افکنی بین مردم مسلمان ایران و سایر مسلمین منطقه را فراهم کنند.»

یکی از کهن ترین و دقیق ترین گراورهایی که از محوطه ی “Persepoli” بین ۸ نوامبر ۱۷۰۴ و ۲۳ ژانویه ی ۱۷۰۵ میلادی بدستکورنلیس دو بروین، نقاش و سیاح هلندی، کشیده شده است و وضعیت بنا را بسیار پیشتر از اقدامات مرمتیمؤسسه ی شرقی دانشگاه شیکاگونشان میدهد.

مأخذ: http://odur.let.rug.nl/~drijvers/research/persepol.htm

تأکیدِ نخستِ ایشان بر وجودِ یک زیگوراتِ عیلامی در محل “Persepoli” است که از قصد به دستِ متخصصین ِ (مؤسسه ی شرقی) دانشگاهِ شیکاگو تخریب شده است!؟ آقایِموحدبرای اثباتِ ادعایِ خود به سراغ ِ عکسی رفته که همین دانشگاه در وب سایتِ رسمی ِ خود با زیرنویس ِ روشن منتشر ساخته است؛ زیرنویسی که توضیح ِ دیوارهای ِ خشتی ِخزانهی تختِ جمشید وحرمسرایمرمت شده در پس زمینه است.

تصویر ۱ : دیوارهای ِ خشتی ِخزانهی تختِ جمشید … (سال ۱۹۳۵ میلادی)

مأخذ: Istituto di Studi Orientali, Università di Chicago

Sig “موحد” Ma hanno detto nella spiegazione di questa immagine:

«Cosìche è chiaramente evidente nello scavoAll'Università di Chicago, è stato rivelato un enorme edificio di fango e argilla che mostraدهد این محوطه یک بنای عیلامی است که پیش از آغاز به کار ساخت قسمتهای سنگی، قرنها فعال بوده و در زیگورات آن فعالیتهای مذهبی انجام میÈ stato

نگارنده در پاسخ از ایشان می خواهد که قدم رنجه فرمایند و به “Persepoli” بروند تا از نزدیک ببینند که این دیوارهایِ خشتی، کوتاه شده اند (و نه محو) و هدف از اینکار همانطور که در اجرای ِ کاهگل ِ رویه ی دیوارها دیده می شود، حفظِ پلانِ کلی ِ اثر بوده است. Per spiegarlo: دیوارهای خشتی ِ مزبور را از دل ِ خاک بیرون کشیده اند (سال ۱۹۳۵ م. گروه کاوش به سرپرستیاریک ف. اشمیت”)، بعد دیده اند که هزینه ی مرمتی و راهکار لازم برای حفظ آنها را ندارند، پس یا باید به حال خود رهایشان میکردند، یا دوباره دفن میکردند، و یا این شیوه ی ضربتی و قاطع ِ اجرا شده را در پیش میگرفتند! و البته این شیوه ی مرمتی (در دهه ی ۱۹۳۰ میلادی) امروزه موردِ تأیید نمی باشد. حالا “Ziqgurat” در کجایِ این دیوارهایِ پیرامونی ست؟!


تصاویر ۲ و ۳ : وضعیتِ فعلی دیوارهایخزانهی تخت جمشید، پس از کوتاه سازی (مرمتِ اشتباه) دیوارهایِ خشتی و پوشاندنِ رویه ی دیوارها با اندودِ کاهگل

مأخذ عکس: Irania Vista Ara

Sig “موحدسپس یکسری عکس و البته گزارش سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران را آورده اند که دلالت بر تراش ِ کامل نخوردنِ برخی از نقوش و کامل نبودن ِ سایت پلانِ اثر دارد، و با تأکید بر تصویر سربازی که تراش ریش اش کامل نشده چنین نتیجه گرفته اند که «آیا این بنا با نواقصی این چنینی به مدت ۲۰۰ سال محل برگزاری جشنها بوده است؟»

نگارنده در پاسخ میگوید که ایشان از «لا اله الا اللّه» Solo لا اله را گفته اند!؟ تصویری -به مثال مشت نمونه ی خروار- از مرمّتهایِ دقیقِ هخامنشیان در نمای ِ پلکان ِ شرقیِآپادناطی زمان بهره برداریِ اثر ارائه میشود، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیل رفته ی سنگی را از جای خود خارج کرده و اثر را با جاگذاریِ هنرمندانه ی قطعه سنگِ نو مرمّت کرده اند.

تصویر ۴ : نمونه ی مرمّتهایِ دقیقِ هخامنشیان در نمای ِ پلکان ِ شرقیِآپادناطی زمان بهره برداری از اثر ، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیل رفته ی سنگی را از جای خود خارج کرده و اثر را با جاگذاریِ هنرمندانه ی قطعه سنگِ نو مرمّت کرده اند.

مأخذ عکس: گزارشهای ِجوزپه تیلیا

تصویر ۴-۱ : برشهایِ دقیقِ مرمتگران ِ عهدِ هخامنشی در بخشهای ِ فرسوده ی نمای ِ پلکان ِ شرقیِآپادنادر زمان بهره برداری از اثر ، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیل رفته ی سنگی را از جای خود خارج میکردند تا اثر را با جاگذاریِ هنرمندانه ی قطعه سنگِ نو مرمّت کنند.

مأخذ عکس: گزارشهای ِجوزپه تیلیا

Sig “موحدبا قرار دادن دو تصویر زیر و توضیحاتِ ذیلشان :

«شال ستون سالم! و احتمالاً نوساز با ستون تراش نخورده و یک پایهی ستون با آسیبهای زمانه ترکیبی جعلی و مضحک را نشان میدهند.» «دانشگاه شیکاگو در تفسیرات صد ستون، اشارهای به این اسفنکس نکرده و مجموعهی مضحک و سرهم بندی شدهی زیر را در جای آن قرار دادهsono. این کوبیسم! عجیب الخلقه به جای گاو مزبور کاشته شده است تا هویت بابلی آن مخفی شود و جاعلان بتوانند برای کوروش و داریوش که هرگز در تخت جمشید نبودهاند، قصههای هزار و یک شب بسازند.»

بی اطلاعی خود از قوانین و اصول ِ مرمّتی ِ پذیرفته شده ی جهانی را گواهی کرده اند. نگارنده پاسخگویی به اینناآگاهیرا با دعوتِ ایشان به عذرخواهی ِ رسمی از متخصّصینی که بدانها تاخته است همراه میکند.

کار مرمتی ِ انجام شده در این راستا، نه توسط ِ یهودیانِ دانشگاهِ شیکاگو!؟ در دهه ی ۱۹۳۰ میلادی، بلکه توسطِ مرمتگرانِ مؤسسه ی ایتالیایی خاور میانه و خاور دور” (ایزمئو)در دهه ی ۱۹۶۰ میلادی به انجام رسید؛ مجموعه اقداماتِ مرمتی که از آن تعبیر بهآناستیلوزمیشود. توضیحاتِ ماده ی ۴ قطعنامه ی جهانی مرمّت ابنیه ی تاریخی (مصوّب آتن۱۹۳۱ میلادی):

«”آناستیلوزبه معنی ِ قرار دادن مجدد تکه ها و یا عناصر بدست آمده از بناست. Nel processo di combinazione o reinstallazione degli elementi costruttivi delle parti distrutte (Elementi che spesso possono essere utilizzati in altri edifici)، گاهی اتفاق می افتد که بین چند عنصر ساختمانی، فقدان یک بخش به چشم می آید. در اینصورت مرمتگر برای بازسازی ِ کلی و سرپا کردن اثر، به ساختن ِ آن اقدام می ورزد. امّا باید اینکار (بازسازی بخش مفقوده) را طوری انجام دهد که بیننده بتواند با یک نگاهِ ابتدایی، قسمتهای نو را از کهنه تشخیص و تمییز دهد. به عبارتی اگر عضوی به بنا اضافه میشود با مصالح و شیوه ی مشخصی اینکار عملی گردد تا از قسمتِ اصیل تفکیک شود.»

تصویر ۵ : ترمیم ِ یک ستون به شیوه یآناستیلوز” (ترکیب سنگهایِ اصیل با سنگهای ِ مرمتی ِ نو جهت کامل کردن ِ هیئت و برافراشتن ستون) توسط مرمتگران ِایزمئودر تختِ جمشید

مأخذ عکس: گزارشهای ِجوزپه تیلیا


تصویر ۶ : تلاش مرمتگران ِایزمئوبرای برافراشتن گاو غول پیکر ِ سنگی در رواق ِ تالار صد ستون ِ تختِ جمشید

مأخذ عکس: گزارشهای ِجوزپه تیلیا

و این کلام ِ حکیم فردوسی که:

بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد

نگارنده در ادامه ی گفتار ِ پیشینِ خود در نقدِ نوشتار ِ «تاریخ سازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی به نام تخت جمشید»، نگاهی کوتاه به دیگر نوشته ی پرداخته ی آن کارگاه با عنوان ِ «پاسارگاد، ساخته ی یهودیان یا ایرانیان؟» به قلم فضل الله موحدce l'ha:

Sig “فضل الله موحددر مقدمه ی این نوشتار ِ خود چنین آورده اند که: «این جنایت فرهنگی به وسیلهی یک مورخ غربی یهودی به نام «دیوید آستروناخ» انجام شده است. آستروناخ در فاصلهی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ در مجموعهی پاسارگاد کاخهایی ساخت و آنها را به کوروش هخامنشی در ۲۵۰۰ سال پیش نسبت داد تا به این شخصیت مورد علاقهی یهودیان هویت تاریخی مادی و قابل اثبات بخشد.»


تصویر بالا: محوطه ی “Pasargad” و موقعیت دو کاخ S و P نسبت به آرامگاهِ کورش و بنای افراشته یزندان سلیمان

مأخذ:
http://www.livius.org/pan-paz/pasargadae/pasargadae.htm

دیوید استروناخ، باستانشناس بریتانیایی، در سال ۱۳۴۰ (۱۹۶۱ م.) حفاری های گسترده ای را در “Pasargad” آغاز نمود. ولی پیش از اوارنست هرتسفلد، باستانشناس آلمانی، به همراهِ دستیار معمار خودفریدریش کرفتردر سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ م.) حفاری پاسارگاد را آغازیده بودند و با گمانه زنی های خود موفق شده بودند نقشه ی کفِ دو کاخ ِ اصلی و دروازه ی شرقی را تعیین کنند. آنها همچنین شماری ستون و نقش برجسته را از زیر خاک بیرون آوردند. در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹ م.) “علی سامیتحت نظر اداره کل باستانشناسی ِ ایران ادامه ی کار را در “Pasargad” بر عهده گرفت و دیوارهایی کنار کاخها جهت حفاظت بناها در برابر تجاوز کشاورزان و مردم کشید ...

با این توضیحات، عنوانی که آقایِموحدبا تحکّم بهاستروناخنسبت میدهد: «آستروناخ به عنوان کسی که کار پلید و گناه نابخشودنی ساخت جاعلانهی پاسارگاد را انجام داد…»عنوانی است که او به واقع کسب نکرده است.


تصاویر بالا: طرح و نقشه ای کههرتسفلد” E “کرفتراز سایت پلانِ “Pasargad” و موقعیت دو کاخ S و P ارائه داده اند و در سال ۱۹۴۱ میلادی -بسیار پیشتر از کاوشهایِاستروناخ”- nel libro “ایران در شرق باستانبه طبع رسیده است.

مأخذ تصاویر: پورادا، ادیث. Arte achemenide

آقایِموحدسپس به سرزنش محقّقینی پرداخته اند که نقش ِ ساختمانِ “Cancello” ی پاسارگاد را تصویر ِکورُشمعرفی کرده اند. نگارنده نیز آهنگِ همراهی با این دسته محقّقین را ندارد، فقط توجه ایشان را به این نکته جلب میکند که هرچند در وضعیتِ فعلی هیچ نوشته ای معرّفِ این نقش نیست، ولی به گواهی ِ نگاره هایِ کهن، از جمله نگاره ی آبرنگِرابرت کرپورتر، سیّاح و دیپلماتِ بریتانیایی، در سالِ ۱۸۱۸ میلادی، یکی از نبشته هایِ متعددِ سه زبانه (پارسی باستان، ایلامی، و بابلی) که در عهد “Darius” در بناهای ِ “Pasargad” نویسانده شده بود، بالایِ این نقش بوده است؛ با این کلامِ استوار: «من، کورُش، شاه، هخامنشی»

تصاویر بالا: طراحیکرپورتراز نقش ساختمان “Cancello” ی پاسارگاد که نشان می دهد کتیبه ی سه زبانه ای با نام “cieco” بالای آن بوده است. این کتیبه امروزه موجود نیست و آن را کنده و برده اند!

مأخذ تصویر:
http://www.artarena.force9.co.uk/cyrus1.htm

تصویر بالا: روی چین لباس این نقش در کاخ اختصاصی کورش (کاخ P) در سمت چپ به خط میخی ایلامی و در سمت راست به بابلی نوشته شده است: «کورش، شاه بزرگ، هخامنشی»
پژوهشگران این نبشته را تنها نبشته ای می دانند که به فرمان کورش در پاسارگاد نقر شده است و باقی نبشته ها را که دربردارنده ی نام “cieco” است به فرمان و امر ِ “Darius” loro sanno.

مأخذ تصویر:
http://www.livius.org/pan-paz/pasargadae/pasargadae_palace_p.html

نگاره ی دیگری کهکرپورتردر همان زمان از آرامگاهِکورُشدر دشتِ “Pasargad” ارائه داده، بنایِ دیگری را در پس زمینه با یک ستون برافراشته و سه ستون ِ فرو ریخته نشان میدهد که به احتمال، تالار بار عام (کاخ S) è. پس اینکه آقایموحدذیل توضیحاتِ تصاویر۱۴ و ۱۷ نوشتارشان، فرموده اند: « این تصویر، کاخ موسوم به S را نشان میدهد که به کاخ بارعام معروف است. در اینجا نیز با ریختن تعدادی قلمه ستون برای کوروش کاخی دیگر ساختهاند.» «این تنها ستون باقی مانده که ذکر آن گذشت در رسامیهای قدیمی در نزدیکی تخت جمشید دیده میشود و آستروناخ در کاخ S به کار برده است.» اشتباه می باشد.


تصویر بالا: طراحیکرپورتراز آرامگاه کورش در دشت پاسارگاد (سال ۱۸۱۸ م.) که در پس زمینه بقایای کاخ بارعام (کاخ S) هویداست.

مأخذ تصویر:
The British Library / Heritage-Images

Sig “موحدذیلِ توضیحات ِ تصاویر ۱۵ و ۱۶ نوشتارشان مدعی شده اند که ستون ها و مصالح ِ یک بنایِ یونانی ِ مجاور ِتختِ جمشیدتوسطِاستروناخخرج ِ ساختِ کاخ هایِ “Pasargad” شده است؛ همینطور ذیل توضیحاتِ تصاویر ۶ تا ۱۱ ، نارضایتی خود را از برافراشته شدنِ ستونهای ِ کاخ ِ اختصاصی ِ کورُش (کاخ P) توسط ِاستروناخِ یهودی ابراز نموده اند!؟ نگارنده در پاسخ، به ایشان آگاهی میدهد که بنا به گزارشهایِ موجود، این ستون ها تحت نظر اداره کل باستانشناسی ِ ایران (توسط کارشناسان ِ مؤسسه ی ایتالیایی ِ شرق میانه و دور- ایزمئو ) نزدیک به سال ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ شمسی) به مناسبت جشن هایِ ۲۵۰۰ ساله ی شاهنشاهی از همان محوطه ی “Pasargad” (اطراف آرامگاهِ کورُش) جمع آوری و برپا شده اند واستروناخدر این میان نقش ِ چندانی نداشته است. گزارش ِعلی سامیدر اینخصوص خواندنی ست:

« در اطراف آرامگاه کوروش با فواصل نامنظمی (۱۰ و۱۱و۱۲ متر) به طور متفاوت و بدون رعایت جهات و نکات معماری و مهندسی در ادوار اسلامی ستونهایی گذارده و آنجا را بصورت مسجدی درآورده اند. این مسجد در زمان فرمانروایی اتابک سعد ابن زنگی (از اتابکان فارس یا سلغیان) در سده ی ۷ قمری برپا شد. سنگ های ستونی این مسجد را از دو قصر کوروش آورده اند بدین معنی که ستون های ایوان شرقی و غربی را با ستون های قطورقصر بار” (کاخ S) وستون های ایوان شمالی را با ستون های باریکقصر اختصاصی کوروش” (کاخ P) ساخته اند …» (برای آگاهی بیشتر، نک: پایگاه اطلاع رسانی مجموعه میراث جهانی پاسارگاد)

تصویر بالا: طرحی از آرامگاه کورش در سال ۱۶۳۸ میلادی. و ستونهایی که از محل کاخ های دشت پاسارگاد برداشته و به دور آن چیده اند. اثرآلبرشت فون ماندلسو

مأخذ تصویر: وب سایت اختصاصی دکترکاوه فرخ

تصویر بالا: طرحی از آرامگاه کورش از بالا، که موقعیت و پراکندگی ِ ستون های ِ سنگی ِ چیده شده در دورادورش را نشان میدهد.

مأخذ تصویر: هرتسفلدایران در شرق باستان

Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana Rokhshai, il primo assistente dell'intelligenza artificiale iraniana

Shamshad Amiri Khorasani

Conoscere la storia e la cultura dell'Iran è come entrare in un mondo in cui non ci aspetta nulla tranne l'amore e l'onore e talvolta la tristezza, forse la nostra storia è immagazzinata nella memoria dei nostri geni in modo che possiamo usarla per espandere l'autocoscienza e l'autocoscienza . .

Articoli Correlati

sottoscrivi
Notificami
ospite

7 Commenti
Più recente
Più vecchio I più votati
Feedback in linea
Visualizza tutti i commenti
ne e

واقعا اگه ما تورو نداشتیم چکار میکردیم

Shahsund

che la pace sia con te !کورش و تمدن بزرگ ایران و شاهان بزرک و دلیر و انسان محورش و البته به اعتراف تمامى مورخین خارجى ! امپراطورى هخامنشى بزرگترین امپراطورى است که جهان به خودش دیده !در زمان هخامنشیان نزدیک به پنجاه درصد مردم جهان در فرمان و تحت حمایت و جدو امپراطورى هخامنشیان بودند !این یعنى از هر دونفر جمعیت جهان یک نفر تحت حکومت هخامنشى بودند!! در این موضوع که مطالب فوق خارى است در چشمان گزافه گویان و اعراب زادگان جاهل شکى نیست! بزرگ و بزرگ زاده در تمام تاریخ جهان کورش که حتى پس از قرنها از مقبره تو نیز می هراسند،

Kourosh

درود و سلام برشما.
تاریخ ایران فراز و نشیب های زیادی داشته و دارد ، ما مفتخر هستیم که کوروش و هخامنشیان از جمله افتخارات ما هستند. هر موضوعی را باید مطابق با شرایط زمان تحلیل کرد قطعا کوروش ویا سایر بزرگان ما در تمام طول تاریخ کوتاهی ها و کاستی هایی داشته اند اما علت بزرگداشت این افراد از سوی ما انست که اینان در زمان خود متفاوت و بهتر از دیگران حکومت کردند. دشمنان این آب و خاک با هدف گرفتن شخصیت های بزرگ ما در پی بی هویتی و سلطه بر ایران و ایرانی اند.
البته شاید بهتر باشد در اینکه هخامنشیان نصف دنیای ان روز را زیر سلطه داشتند احتیاط کنیم. منابع یونانی گستره قلمروی جوامع انسانی را از شرق تا شرقی ترین نقطه ایران و از جنوب تا حوالی عربستان و دریای سرخ و از غرب هم غربی ترین نقاط اروپا و از شمال تا سوئد و فلاند و حتی کمتر از ان میشناختند . اینست که در نزد یونانی ها قلمروی ایران حدود نیمی از جهان شناخته شده ان روز را داشته است. اما حقیقت انست که حکومت های شرقی تر مثلا چین در نظر گرفته نشده اند و نزد یونانی ها نا اشنا هستند.
اما در یک جمع بندی هخامنشیان را با بیش از 8 میلیون کیلومتر مربع میتوان بزرگ ترین امپراطوری جهان باستان دانست.

abituato a

خجالت نمیکشن واقعا؟ زشت اخه اقا هر چقدر بسوزی از عشق مردم ایران و بازگشت به خویشتن نباید زر بزنی که ابرو خودت ببری ادم حقیر….. سپاس از پارسیان دژ ..پاینده ایران

Leila

چون وطن بدست بیگانگان است

ایرانی

باشد که گزافه گویان وطن فروشان و تزویریان خاموش شوند

عقاب وشیر

سالروز بزرگذاشت کورش شاه بزرگ به نام تخت جمشید ایران ساختند فوق العاده هم روح کوروش بزرگ روشاد کنید پیروز وتند است باشید

Pulsante per tornare all'inizio